| فرشید عابدی |
| روزنامهنگار سیستانوبلوچستان |
فرهنگ مشترک، زبان مشترک، خویشاوندی، همزیستی در کنار نوعدوستی باعث شده است تلفات تلخ زلزلههای دهشتناک و ویرانگر اخیر ولایت هرات به درد مشترک ملت ایران و افغانستان تبدیل شود. قرابت هرات بهعنوان ربع خراسان و حوزهٔ تاریخی سیستان و شباهتهای فرهنگی، شرایطی را پدید آورده که گویی این فاجعه در یکی از استانهای ایران رخ داده است. بهراستی اگر در تاریخ معاصر، دست استعمار هرات را از مام وطن جدا نمیکرد، واکنش و حالوهوای سایر استانهای ایران در قبال زلزلهٔ هرات چه بود؟ نقش مرزهای سیاسی و دعوی دولتها بهگونهای بر فرهنگ مشترک، نژاد و خویشاوندی سایه انداخته که گویی هرات در قارهای دیگر واقع شده است.
التهابات جامعه، ناشی از جریان رسانهای مهاجران افغانی، مناقشهٔ آبی «هیرمند» و «هریرود»، اظهارنظرها و اقدامات کینهتوزانهٔ مقامات افغانستان از دورهٔ «جمهوریت» تا «امارت اسلامی»، خاطر ملت ایران را مکدر کرده و از طرفی سیاستهای هویتسازی مسئلهٔ آب، فقر و بیکاری، ضعف جامعهٔ مدنی، اشاعهٔ دادههای اشتباه دربارهٔ معاهدهٔ ۱۳۵۱ به عامهٔ ملت افغانستان در سایهٔ ضعف دیپلماسی عمومی ایران، مردم این کشور را بهعنوان یکی از موانع بر سر حقابهٔ ایران معرفی کرده است.
پس از تسلط «احمدخان ابدالی» بر کابل، روند مهندسی اجتماعی، گسترش و پراکنش پشتونها در سایر نقاط افغانستان آغاز و تاکنون ادامه دارد، ازآنجاکه موضوع دولت-ملت در میان نزاع و رقابت گروههای قومی مفهوم خود را از دست داده است، صاحبان حکومت از جمهوریت تا طالبان که غالباً قدرت در دست قوم پشتون بوده، بقای قدرت خود را در گسترش و پراکنش پشتونها در نقاط مختلف افغانستان دیدند. بنابراین، سایر گروه های قومی در سایهٔ اشاعهٔ پشتونیزم همواره مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند.
بیتردید بابت فاجعهٔ انسانی و محیط زیستی سیستان ماحصل سدسازیهای افغانستان از حکومت این کشور رنجیدهخاطر هستیم، اما ذکر چند نکته خالی از ضرورت نیست: اهالی هرات، فراه، نیمروز و… خود، قربانی «پشتوتیزم» و ایدئولوژی «طالبانیسم» هستند. بند کمالخان در ولایت نیمروز قرار گرفته است، بنابراین انحراف آب رودخانهٔ هیرمند هیچ ارتباطی به ولایت هرات ندارد. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد بالادست بند کمالخان، تعداد قابلتوجهی بند انحرافی در مسیر رودخانهٔ هیرمند برای افزایش زیر کشت خشخاش احداث شده است، بهگونهای که اهالی ولایت نیمروز از بیآبی رنج میبرند و این مسئله نیز در راستای سیاست کوچ دادن بومیان این ولایت اجرا شده است.
هماکنون در هرات با خیل بازماندگان بیسرپناه، مفقودان جامانده زیر آوار و افراد نیازمند امدادرسانی مواجه هستیم، گویا مقامات طالبان توان یا ارادهای برای امدادرسانی مطلوب ندارند و حتی آمار درستی نیز از میزان تلفات در اختیار رسانهها قرار ندادند که بعد از به تصویر کشیده شدن خرابیها، مجبور به عذرخواهی شوند. همزبانان و خویشاوندان ما در ولایت هرات نیازمند همدلی و نوعدوستی دولت و ملت ایران هستند، به یاری آنها بشتابیم.