نهاد حقوق بشر شقايق
براى شنيدن و ديدن موضوعات بيشتر با ما تماس بگيريد

رنج بی‌پایان بهائیان در رمان “قطار چهارشنبه‌ها”

یادداشتی از اسد سیف

تاریخ از حادثه‌ها می‌گوید، از “آمدند و سوختند و بردند” می‌نویسد. در تاریخ اما نمی‌توان یافت که یورش و یغما چه تأثیری بر هستی اجتماعی مردم گذاشت. آنان این یورش را چگونه تاب آوردند، در درون آنان چه گذشت وقتی که عزیزان خویش را کشته، اسیر و یا در بند یافتند؟ آوارگی و گرسنگی را چگونه پشت سر گذاشتند؟ و این‌جاست که داستان سر برمی‌کشد تا نانوشته‌های تاریخ را بنویسد، و از درون انسان‌ها، از عشق‌ها و ناکامی‌ها، از شادی‌ها و ناخوشی‌ها بگوید. از این منظر می‌توان فصل مشترک و یا تفاوت تاریخ و داستان را بازیافت.

به تاریخ که بازگردیم، در پی انقلاب و حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران، نظام نوبنیاد اسلامی در ویژگی دشمن‌تراشی‌های خویش، در کنار دیگر دشمنان داخلی و خارجی، بهائیان را نیز به عنوان دشمن اسلام بازیافت و کوشید برنامه ناتمام بهایی‌کشی را که بیش از صد سال در این کشور سابقه داشت، به پایان برساند. پس بازداشت‌ها، اعدام‌ها، اخراج‌ها و ممنوعیت‌ها، تخریب خانه‌ها و باغ‌ها، تخریب قبرستان‌ها و مصادره اموال بهائیان آغاز شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه