نهاد حقوق بشر شقايق
براى شنيدن و ديدن موضوعات بيشتر با ما تماس بگيريد

داستان کوتاه ” مادرم هرگزآدم نشد”

داستان بسیار کوتاه: گاهی در آیینه به خود می نگرم و می گویم: احسن الله الخالقین. خدواند در به وجود آوردن خری مانند من تمام نبوع وهنر خود را به کار برده، و من یک prototip نمونه هستم. خدواند مانند من نمونه دومی نساخته. و به وجود خود سر افراز می شوم.
روانشاد مادرم با عصبانی ات توی سرم میزد و می گفت: کره خر، کی تو آدم می شوی؟
روانشاد پدرم با خونسردی پاسخ می داد! بزرگ می شود، زن می گیرد. آدم می شود.
مادرم فریادش می زد و می گفت: مگر تو زن گرفتی آدم شدی که این کره خر بشود؟
کاری نداریم به اینکه من زن گرفتم و آدم نشدم. مگر انها که آدم شده اند کجا را گرفته اند!
مادرم از بهشت«خانه پدر در آمده» هرگز آدم نشد، همان فرشته ماند و عاشق و معشوق «پدر» آدم شد. بازی با «واژه آدم»
24 اردیبهشت 1400 ــ 14 مه 2021 ــ اردوخانی ــ بلژیک

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

This website uses cookies to improve your experience. We'll assume you're ok with this, but you can opt-out if you wish. پذیرفتن ادامه