در هر رویارویی تعداد زنانی که در این رویارویی جان می بازند گویای شرکت گسترده تر و نقش فعال آنها در این نبرد است. بیسش از 400 زن در میان 1500 شهیدی بودند که در جریان اعتراضات و قیام آبان 98 به دست قوای سرکوبگر رژیم کشته شدند. قیام آبان 98 که به ناگهان در بیش از 200 شهر در 29 استان به وقوع پیوست خود خیرهکننده ترین لحظه تاریخ معاصر ایران بود.
یک عضو مجلس آخوندی گفت که حداقل 719 نقطه در سراسر ایران درگیر این اعتراضات بودند.
قیام به سرعت شکل گرفت، شعارها به سرعت علیه ولی فقیه رژیم علی خامنه ای رادیکالیزه شدند و صدها مراکز دولتی، نظامی و وابسته به رژیم هدف قرار گرفتند. جوانان هسته اصلی قیام بودند و نقش زنان به عنوان نیروی پیشتاز و رهبری کننده این قیام، بسیار چشمگیر و تأثیرگذار بود، آنچنان که حتی رسانه های رژیم نیز به آن اذعان کردند.
خبرگزاری رویتر در روز 2 دی 1398 با استناد به مقامات وزارت کشور تأیید کرد که 400 زن و 17 نوجوان در میان 1500 معترضی بودند که در جریان قیام آبان کشته شدند.
از نیکتا اسفندانی 14 ساله تا مینا شیخی 59 ساله و مادر 6 فرزند، دانشجو، کارمند و پرستار طیف زنان شهید را تشکیل می دادند. این هم گواه قساوت و وحشیگری رژیم و هم مشارکت گسترده زنان در اعتراضات می باشد.
نیروهای سرکوبگر رژیم به قدری بیرحم بودند که حتی کودکان خردسال را نیز در آغوش مادران شان هدف قرار دادند، از حسنا بامری 3 ساله تا دختر خردسال دیگری به اسم چنعانی در ماهشهر.

12 هزار دستگیر و در زندان مورد خشونت قرار گرفتند
مقاومت ایران تعداد دستگیرشدگان را حداقل 12 هزارنفر تخمین می زند.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم روز 4 آذر 98 اعلام کرد ۷هزار نفر در جریان اعتراضات آبان دستگیر شدند.
طی سال گذشته، زنان جوان بسیاری به خاطر شرکت در اعتراضات احکام زندان دریافت کردند و اکثرشان در زندان های اوین و قرچک حکم خود را می گذرانند.
طی سال گذشته، مقاومت ایران همچنین اسنادی از مجروحین اعتراضات به دست آورد که به وسیله آمبولانس های اورژانس تهران به بیمارستان برده شده بودند. این مجروحین شامل زنانی می شدند که از 18 تا 60 سال سن داشتند و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و یا از ناحیه سر، دست، بازو، ران و نیم تنه بالا هدف گلوله قرار گرفته بودند.
همچنین گزارشات متعددی از بدرفتاری و خشونت علیه معترضین بازداشتی از جمله به منظور گرفتن اعترافات اجباری وجود دارد. تلویزیون حکومتی رژیم «اعترافات» تعدادی از معترضین را پخش کرده که مدعی است از رهبران اعتراضات و در ارتباط با گروههای «معاند» بوده اند. معترضین بازداشت شده از دسترسی به وکیل و دادرسی عادلانه محروم بوده اند.
عفو بین الملل اپیدمی شکنجه را تأیید کرد
در تاریخ 12 شهریور 99 سازمان عفو بین الملل با انتشار گزارش تکاندهنده ای استفاده «گسترده از شکنجه از جمله کتک زدن، شلاق زدن، شوک الکتریکی، قرار دادن در حالت دردآور، اعدامهای مصنوعی، القاء حس خفگی، خشونت جنسی، تزریق یا خوراندن اجباری مواد شیمیایی و محرومیت از رسیدگی پزشکی» را مورد تأیید قرار داد.
عفو بین الملل همچنین خاطرنشان ساخت که «صدها تن به اتهامات بی پایه امنیت ملی تحت محاکمه های به شدت غیرعادلانه قرار گرفته» و «بر اساس اعترافاتی که زیرشکنجه اخذ شده بود حکم اعدام گرفتند.»
تحقیقات عفو از طریق مصاحبه های مشروح با 60 قربانی دستگیری های خودسرانه، ناپدیدسازی های قهری، شکنجه و سایر بدرفتاری ها و یا اقوام و آشنایان نزدیک آنها، دو معترض که در اختفا بودند و 14 فرد مطلع انجام گرفت. همچنین از چند صد نفر دیگر در داخل ایران پیامهای کتبی دریافت کرده است. بخش دیگر این تحقیقات از طریق تجریه و تحلیل فیلم های ویدئویی، اظهارات مقامات و مدارک دادگاه انجام شده است.
بنا به گزارش عفو بین الملل «پلیس ایران، نیروهای امنیتی و مقامات زندان با همکاری قضات و دادستان ها در رابطه با کسانی که در رابطه با اعتراضات سراسری آبان 98 بازداشت شده اند مرتکب کلکسیونی از جرایم تکاندهنده ناقض حقوق بشر شامل بازداشت های خودسرانه، ناپدیدسازی های قهری، شکنجه و سایر بدرفتاری ها، شده اند.»

خانم دایانا التهاوی، معاون رئیس منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین الملل گفت: «در روزهای بعد از اعتراضات توده ای، کلیپ های ویدئویی که نشان می دادند مأموران امنیتی ایران به طور عمد معترضین و نظاره گران غیرمسلح را به عمده کشته و مجروح می کنند جهان را شوکه کردند. آنچه کمتر مشهود بوده است کلکسیونی از قساوت ها است که به وسیله مقامات ایرانی دور از چشم عموم در حق بازداشت شدگان و خانواده هایشان روا داشته اند.»
بنا بر تحقیقات این سازمان قربانیان را به طور مکرر چشم بند می زدند و یا روی سرشان کیسه می کشیدند و سپس آنها را زیر مشت و لگد و شلاق می گرفتند، یا با چوب و شلنگ، چاقو، باطوم و کابل می زدند. آنها را به مدت طولانی آویزان و یا مجبور می کردند که در حالات دردناک قرار بگیرند. آنها را از غذا و آب آشامیدنی محروم کردند و به مدت طولانی بعضاً به مدت چند هفته یا حتی چند ماه در انفرادی نگه داشتند. یا آنها را از رسیدگی پزشکی به جراحاتی که در حین اعتراضات و یا در زیر شکنجه متحمل شدند، محروم کردند.
برخی دیگر از شیوه های شکنجه شامل برهنه کردن بازداشت شدگان و پاشیدن آب سرد بر بدن شان، نگه داشتن آنها در معرض گرما یا سرمای شدید و یا بمباران آنها با نور تندو صداهای گوشخراش، کشیدن ناخن های دست یا پا به منظور گرفتن اعتراف، استفاده از اسپری فلفل، تزریق یا خوراندن اجباری مواد شیمیایی، استفاده از شوک الکتریکی، القای حس خفگی با آب، و اعدام های مصنوعی می شود.

زمان آن فرا رسیده است که جامعه بین المللی و دولت های جهان در کنار مردم ایران بایستند و نه در کنار شکنجه گران و قاتلان آنها.