پیکاسو و هنر

پابلو پیکاسو (Pablo Picasso) هنرمندی اسپانیایی، از چهره های موثر در حوزه هنر است. پیکاسو در انواع رشته های هنر صاحب سبک است و سر رشته دارد مانند نقاشی، طراحی های گوناگونان از جمله صحنه و لباس، مجسمه سازی و چاپ دستی، نویسندگی و…

او با ذهن خلاقی که داشت توانست نقاشی های زیادی بکشد که تنوع در رنگ ها، سبک و موضوعات، او را به یک اسطوره تبدیل کرد.

پیکاسو در طول ۹۲ سال طول عمر خود، دائما به دنبال چالش های جدیدی در زندگی بود به طوری که در بیشتر شاخه های هنر توانست بهترین باشد. نویسندگی از جمله رشته هایی بود که جز نقاشی به چشم عموم مردم آمد و از او استقبال کردند.

نقاشی های او از کودکی با موضوعات ناتورالیسم (طبیعت گرایی) شکل گرفت و در ادامه به شکل کوبیسم (نقاشی سه بعدی اشیا به اشکال هندسی) در آمد.

در ادامه با سبک سورئالیسم (گرایش ماورای طبیعت) از بلوغ و تکامل نقاشی، هنر خود را به همگان ثابت کرد. از ابداعاتی که در زمینه مجسمه سازی داشت می توان اشاره کرد، سبک اسمبل است.

یکی از جالب ترین ابداعات او، استفاده از تکنیک کلاژ است، تکنیکی که با چسب تکه ای نقاشی را روی نقاشی اصلی چسبیده می شود. مقوا، روزنامه، عکس و اشیا بی مصرف و دور ریختنی از جمله مواردی است که در تکنیک کلاژ به کار گرفته می شود.

تولد وکودکی پابلو پیکاسو

پابلو پیکاسو در ۲۵ اکتبر ۱۸۸۱ میلادی (۳ آبان ۱۲۶۰ شمسی) در شهر مالاگا واقع در اسپانیا به دنیا آمد. او در کودکی به هنر و طراحی بسیار علاقمند بود. پدرش روییس نام داشت که از مربیان آکادمیک سنتی بود.

پدرش کاتولیک بود و نقاشی های زیبایی می کشید، او نقاشی با روغن را به پابلو پیکاسو آموزش داد. پدر او در کلاس های خود، بچه ها را مجبور می کرد تا از او تقلید کنند تا بتوانند ترسیم بدن انسان را به وسیله گچ بری و مجسمه سازی، یاد بگیرند. از همین رو پابلو پیکاسو توانست در هفت سالگی هنر های گچ بری و مجسمه سازی را از پدرش یاد بگیرد.

به واسطه شغل پدر، آن ها در سال ۱۸۹۱ به شهری به نام لاکرونیا مهاجرت کردند و روویس در دانشکده هنر مشغول به تدریس در مقام استادی شد.

آن ها به مدت چهارسال در این شهر اقامت داشتند و در سال آخر اقامت ۱۸۹۵، خواهر پابلو بر اثر بیماری دیفتری (بیماری واگیردار که روی غشای گلو و بینی اثر عفونی میگذارد) فوت کرد.

در طی این چهار سال، روزی روییس (پدر پابلو) یک اسکیس (طرح اولیه) از کبوتر را که پابلو پیکاسو کشیده بود پیدا کرد. او از مهارتش شگفت زده شد و به این پی برد که پابلو در ۱۳ سالگی نقاشی اش از او بهتر است.

روییس بعد از فوت دخترش تصمیم گرفت تا با خانواده به شهر بارسلون مهاجرت کند و در دانشکده هنر های زیبا شروع به فعالیت کند.

در آن زمان برای جذب هنرجویان در تحصیل هنر های زیبا، آزمون ورودی را ترتیب داده بودند. روییس بسیار به هیئت های علمی اصرار می کرد تا فرزند ۱۳ ساله اش را در این کلاس ها راه بدهند. با موافقت هیئت علمی آکادمی، پابلو را پذیرفتند و قرار بود یک ماه تعلیم ببیند تا با هنر های ابتدایی آشنایی پیدا کند ولی پابلو به دلیل استعداد و علاقه اش نسبت به هنر، بعد از یک هفته توانست مجوز حضور در کلاس ها را کسب کند.

روییس تصمیم گرفت تا پابلو را مستقل تربیت کند، او خانه کوچکی در نزدیکی خانه خودش اجاره کرد. روییس هر روز به او سر می زد و در مورد نقاشی های پابلو نظر می داد و با او مشاوره می داد.

پس از راهنمایی های پدر، پابلو ۱۴ ساله در اقدامی سخت و دشوار نقاشی کرد، اثری که تصویر عمه پپا را به صورت پرتره کشید که سال ها بعد، از این نقاشی از برترین نقاشی های پرتره نام برده شد.

پابلو در نقاشی رئال (بازنمایی از محیط و اتفاقات) بسیار مهارت داشت زیرا که زیر نظر پدر به فراگیری رئال پرداخت، به این خاطر در سن ۱۶ سالگی (۱۸۹۷) جایزه ای به عنوان دانش و خیریه را از سوی دانشکده کسب کند.

او در همین سال به شهر مادرید رفت تا آکادمی بزرگ مادرید را از نزدیک ببیند. او در این آکادمی از موزه پرادو دیدن کرد و با هنرمندان فقید و آثارشان آشنا شد.

پابلو متوجه شد که مهد هنر های مدرن در پاریس است. او تصمیم گرفت تا به فرانسه سفر کند تا شاخه های دیگر نقاشی را در پاریس بیابد.

Comments (۰)
Add Comment