گزارشی از آرش جودکی
اگر یداله رویایی هنوز زنده بود، امروز ۱۷اردیبهشت ۱۴۰۲ نود و یک سالگیاش را جشن میگرفت. آرش جودکی، پژوهشگر، به همین مناسبت، خاطره آخرین دیدارش با این چهره برجسته شعر معاصر ایران را مرور کرده است.
بیست و دوم اردیبهشت سال گذشته، سیزده ماه مه، بیآنکه بدانم آخرین دیدارم با او خواهد بود، نسخه آزمایشی آخرین کتاب رویایی را (در مدت درخت، انتشارات روناک، ۱۴۰۱) برای تایید پیش او بردم. همچون همیشه، با همه خوشسخنی، بیش از آنکه بگوید، گوش میداد. گفتوگو اگر فرم میگرفت ذوقش را برمیانگیخت. کمحرفیاش بیشتر ریشه در جملهای داشت که پل والری در پاسخ به چرایی پرهیزش از چاپ درسگفتارهای “کولژ دو فرانس”گفته بود و رویایی همیشه دوست داشت بازگو کند: La forme coûte chère، “فرم پرهزینه است”. زبان فارسی او هم، چون شناسنامهای کتبی داشت در شفاهیهایش اثر میگذاشت و بر هزینه حرف میافزود. پس هر چه کمتر که میگفت، گویاتر میشنید. و اگر از کارش میگفتم، نوشینتر. و بررسی کتاب ما را به آن رساند.
یکی از تفاوتهای رویایی با شماری از همنسلان تاثیرگذارش، مانند احمد شاملو و فروغ فرخزاد، شروع متفاوت کار اوست؛ شاملویی که در جوانی با رویایی نشریه ادبی کمدوام “بارو” (برگرفته از تخلص دو شاعر، بامداد و رویا) را منتشر کرد و فروغی که با رویایی چند شعر مشترک هم سرود.
در آفتاب سبز نگاه او
از چشم من طنین تماشا برخاست
در چشم او طنین تماشا بنشست
موجی ز بیگناهی من پر زد
با عمق بی گناهی او پیوست
در آفتاب سبز نگاه او
تکرار نور بود و گریز رنگ
سودای جان و همهمه ی دل بود
پرواز دور زورق صد آهنگ
آن بیکرانه ظهر زمستان بود
سرشار از حرارت دلخواه
با جلوه های عاطفه در تغییر
هر لحظه از درخشش ناگاه
موجی در آن دیار نمی آشفت
آن بیگناهی ساکت را
در ماوراهای نهان ، لیک
روییده بود رقص علامت ها
تا در من انتظاری را
ویران کنند