غنچههای دلمان غنچههای دلم بارانیست ،شبنم دیشب صدایم میکرد در قلعه خواب غوطهور بودم شب بدنم را نوازش میکرد بیدار بودم ولی تو خواب بودی همیشه با شب بودی احمقها همیشه مرواریدگونه هستند الماسی در میانه خاکها بودی باشد غنچههای دلمان با هم صدایمان کنند آرشام ادامه مطلب به اشتراک گذاری فیسبوکTwitterگوگل پلاسReddItWhatsAppPinterestپست الکترونیک